خانه / شعر / گلچینی از بهترین اشعار عاشقانه و کوتاه از شهریار (Shahriar)

گلچینی از بهترین اشعار عاشقانه و کوتاه از شهریار (Shahriar)

گلچینی از بهترین اشعار عاشقانه و کوتاه از شهریار (Shahriar)

%d8%b4%d9%87%d8%b1%db%8c%d8%a7%d8%b1

مجموعه بهترین شعرهای زیبا و رمانتیک عاشقانه و کوتاه شهریار را در دنیای شعر سایت دیلی مشاهده نمایید .

shahriar

شعرهاي عاشقانه شهريار

«« از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل »»

                                      «« اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل »»

«« گریان فرشته ایست که در سینه های تنگ »»

                                      «« از اشک چشم نشو و نما می دهد به دل »»

shahriar

اشعار شهريار عاشقانه

«« آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس »»

                                      «« آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس »»

«« گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی »»

                                      «« آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس »»

shahriar

اشعار عاشقانه شهریار فارسی

خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد

خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد

گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات

گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد

shahriar

شعرهای استاد شهریار تبریزی

ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست

که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست

دگر قمار محبت نمی برد دل من

که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست

من اختیار نکردم پس از تو یار دگر

به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

shahriar

شعرهای استاد شهریار

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست

با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست

کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر

این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست

shahriar

شعرهای زیبای محمد حسین بهجت تبریزی

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت

وی زلف کمندین من و شبهای درازت

شبها منم و چشمک محزون ثریا

با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

shahriar

اشعار کوتاه شهریار تبریزی

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

shahriar

شعرهای شهریار عاشقانه

به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را

چه شعبده است که در چشمکان آبی تو

نهفته اند شب ماهتاب دریا را

shahriar

شعرهای شهریار برای معشوقه اش

از نسیم سحر آموختم و شعله شمع

رسم شوریدگی و شیوه شیدائی را

جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق

قیمت ارزان نکنی گوهر زیبائی را

shahriar

شعرهای شهریار

بیداد رفت لاله بر باد رفته را

یا رب خزان چه بود بهار شکفته را

هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید

نو کرد داغ ماتم یاران رفته را

shahriar

گلچینی از بهترین اشعار عاشقانه و کوتاه از شهریار (Shahriar)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme