خانه / شعر (برگه 8)

شعر

شعر حافظ

زیباترین شعر کوتاه حافظ ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ورنه با تو ماجراها داشتیم شیوه چشمت ...

ادامه مطلب »

شعر لیلی و مجنون

مجنون چو شنید پند خویشان از تلخی پند شد پریشان زد دست و درید پیرهن را کاین مرده چه می‌کند کفن را آن کز دو جهان برون زند تخت در پیرهنی کجا کشد رخت چون وامق از آرزوی عذرا گه ...

ادامه مطلب »

شعر زندگی فهم نفهمیدن هاست

شب آرامی بود می‌روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر ...

ادامه مطلب »

دو بیت شعر درباره ی بهار

اندیشه ام در بهار لاله های قرمز را محکم در آغوش می گیرد دستان اندیشه ام کوتاه می شود شاید از قرمزی می ترسد… انتخاب بهار، غبار نبود همدستی زمستان و توطئه ی تابستان در هم آمیخت تا بار دیگر ...

ادامه مطلب »
bigtheme