زیباترین شعر کوتاه حافظ ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ورنه با تو ماجراها داشتیم شیوه چشمت ...
ادامه مطلب »خانه / آرشیو برچسب: شعر (برگه 4)
شعر لیلی و مجنون
مجنون چو شنید پند خویشان از تلخی پند شد پریشان زد دست و درید پیرهن را کاین مرده چه میکند کفن را آن کز دو جهان برون زند تخت در پیرهنی کجا کشد رخت چون وامق از آرزوی عذرا گه ...
ادامه مطلب »